کد مطلب:48997 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:5

گنجینه پرسمان » قرآن

علت اينكه در قرآن كريم پيامبران از رجال انتخاب شده اند چيست؟

آنچه كه درباره حقوق زن و مرد وجود دارد تفاوت است نه برتري يعني اسلام براي زن و مرد حقوقي در برخي موارد متفاوت قائل شده است ولي اين تفاوت بنا به دلايل خاص خود امري لازم و به عدالت نزديكتر است مثلا در مورد حق ارث درجايي كه فرزندان پسر و دختر باشند ارث پسر و برابر دختر است. چرا؟ براي اينكه نوعا هزينههاي زندگي و چرخش اقتصاد بر عهده مردان است و تامين زندگي و معيشت خانواده نيز وظيفه آنان به حساب ميآيد. اما آنچه درباره خطابهاي قرآن نوشتهايد ظاهرا برداشت شما اين است وگرنه به گفته تمام مفسران و تمام فقهاو ي كه در شناخت متون ديني تخصص دارند خطابهاي قرآن جنبه عمومي داشته و اگر خداوند فرموده است: يا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا* گرچه صيغه خطاب مذكر است ولي هيچ كس تابحال نگفته كه مراد فقط مردان هستند. از اين رو جز در موارد خاصي كه قرينهاي در كار است همه خطهاي قرآن شامل زن و مرد به صورت يكسان ميگردد. بنابراين مطمئن باشيد كه مخاطب همه آيات قرآن هستيد و از اين جهت هيچ تفاوتي بين مرد و زن نيست بلكه در قرآن آيات ويژه بانوان نيز بسيار است. در سوره مباركه روم نيز (جعل لكم من انفسكم) اختصاصي به مردان ندارد بلكه خطاب به هر دو جنس است. در مورد اينكه چرا زنان پيامبر نشدند اولا زنان بسياري در تاريخ بوده و در قرآن نيز مطرح هستند كه مقام آنها از برخي انبيا كمتر نيست مانند حضرت مريم آسيه و يوكابد (مادر حضرت موسي) كه جبرئيل بر برخي آنها نازل و بر برخي ديگر وحي به صورتها ديگر فرود ميآمده است. ثانيا اگر با ديده انصاف نگريسته شود زن به جهت وظايف خاصي كه در خلقت براي او تعيين شده است و به جهت موقعيت ويژهاي كه در برابر مردان دارد كمتر ميتواند وظايفي چون پيامبري را به انجام برساند يعني اينكه ممكن است لياقت پيامبري را داشته باشد كما اينكه برخي زنان در همين مرتبه بودهاند اما در ايفاي نقش عملي خود مسلما با مشكلاتي روبه رو خواهند بود.

الف) اگر مقصودتان از اين مسأله رسيدن به درجات و كمالات انبيا (ع) است، بايد گفت كه در طول تاريخ زناني به اين مقام رسيده و حتي مشمول خطاب وحي واقع شدهاند.

ب) اگر مقصود رسالت عملي و اجتماعي است اين مسأله چون همواره همراه با بسياري از معضلات و مشكلات ميباشد، عملاً براي زنان طاقتفرسا و فوق تحمل بوده است.ترديدي نيست كه مرد و زن از نظر جسمي و شرايط فيزيولوژيك با يكديگر متفاوتند و هر يك براي انجام وظايف ويژهاي آفريده شدهاند. اندام مرد براي كارهاي سخت و سنگين مناسب است و اندام زن براي كارهاي ظريف، مسؤوليت حمل فرزند، شيردادن و اين تفاوت عين حكمت و به منظورركت و دوام نسل بشر است. همچنين به دليل ويژگيهايي كه ناشي از اين تفاوت است، بيشتر قهرمانان و بزرگان علم وفن و تاريخ از ميان مردان برخاستهاند. پيامبران نيز به دليل مسؤوليتي كه بر عهده داشتند و وظيفه خطيري كه بايد انجام ميدادند، از بين مردان برگزيده ند. ولي همه اينها اين شبهه را در بر ندارند كه زن، نميتواند به درجات عالي كمال انساني و قرب خداوند نايل شود و همان سيري را كه برخي از مردان دارند، نداشته باشد. نمونههاي ذكر شده در قرآن، گواه اين مطلب است: حضرت مريم (س)، آسيه، هاجر، ساره، مادر موسي (ع) ونمونههاي اين رشد و تكامل هستند كه در قرآن ذكر شدهاند. بنابراين تفاوت فيزيولوژيك زن و مرد بدان معنا نيست كه راه كمال بر زن بسته و يا محدود است. از زاويهاي ديگر، بايد توجه داشت كه عدالت همواره مقتضي تساوي عددي، وزني و. نيست. اگر كسي ادعا كند كه چون حجم و وزن بدن زنان كمتر از مردان است، پس عدالت رعايت نشده آيا اين سخن معقولي است؟ و يا گلي، هم وزن نبودن خود را با هندوانه به عنوان بيعدالتي مطرح سازد؟ اندام زن براي وظايف خاصي طراحي شده كه آن طراحي عين عدالت است چرا كه مقتضاي خلقت حكيمانه و مصلحت عام بشر است.در برابر اين ادعا كه زن براي خدمت به مرد آفريده شده ميتوان ادعا كرد كه مرد نيز براي خدمت به زن آفريده شده است چرا كه حاصل زحمات مردان نوعاً در اختيار زنان است و آنان هستند كه از يك سو در مردان انگيزه كار ايجاد ميكنند و از سوي ديگر حاصل كار آنان را مصرفيكنند. پس بايد از اين سخن غيرمنطقي دست برداشت چون نه زن براي خدمت به مرد آفريده شده و نه مرد براي خدمت به زن بلكه اين دو همانند دو بال يك پرنده هستند كه در كنار يكديگر امكانات خود را در اختيار هم قرار ميدهند تا هم خود زندگي كنند و به كمال برسند و هم ضا بقاي نسل بشر باشد. براي توضيح بيشتر ر. ك: نظام حقوق زن در اسلام، شهيد مطهري.